پدر شعر آئینی که 79 سال با پای برهنه مداحی کرد +عکس و فیلم
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۷۱۵۳۵۶
به گزارش خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس، ۱۶ فروردینماه جامعه مداح و هیأتی کشور 4 تن از بزرگان و فعالان خود را از دست داد. استاد علی آهی پدر و پرچمدار جامعه ستایشگری، محمود اکبرزاده پدر شعر آئینی، علیاصغر یونسیان، خطیب و شاعر اهلبیت (ع) متخلص به «ملتجی» و حسن توزی، شاعر و مداح سنتی و پیشکسوت بندر گناوه و استان بوشهر درگذشتگانی بودند که در سالهای مختلف در این روز پرکشیدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مداحی که خادم حرم امام رضا(ع) هم بود
مرحوم حاج محمود اکبرزاده از پیرغلامان و شاعران اهل بیت (ع) مشهد ۱۶ فروردینماه ۹۹ در ۸۷ سالگی درگذشت. او متولد سال ۱۳۱۲ بود که مداحی را از ۱۳۲۵ شروع کرد و علاوه بر پیرغلامی اهل بیت (ع)، خادم حرم امام رضا (ع) نیز محسوب میشد و همچنین سابقه ریاست کانون مداحان مشهد را دارا بود. او شخصیت نامآشنایی برای مردم مشهد و کشور و به ویژه برای جامعه مداحان بود؛ مردی که نوایش همواره گرم بود و در هر مجلسی که حضور پیدا میکرد گل سرسبد بود و جمع زیادی از حضورش استفاده میکردند.
۷۹ سال مداحی با پای برهنه
مردی که به گفته خودش متولد محله نوغان بود، از سال ۱۳۲۰ بعد از فوت پدر مرحومش کار نوحهخوانی را آغاز کرد و با پای برهنه در محله نوغان نوحهخوانی میکرد و این نوحهخوانی تا روزهای آخر و در کهولت ایشان نیز ادامه داشت.
مرحوم محمود اکبرزاده
همه همدورهایها و شاگردان این مرد بزرگ از حافظه قوی این پیرغلام حسینی میگویند؛ مسئلهای که خود مرحوم اکبرزاده نیز به آن اذعان کرده بود: «در دوران جوانی حافظه قوی در حفظ اشعار داشتم، بهگونهای که در جشن ۱۴ قرن بعثت که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در تهران برگزار شد، قصیده پیام را که ۲۷۳ بیت بود در مسیر یزد تا تهران حفظ کردم. دارای پنج فرزند هستم که یکی از فرزندانم به رحمت خدا رفته اما چهار فرزند دیگرم کنار حرفه خود کار مداحی را ادامه دادهاند اما مداحان حرفهای نیستند.»
فیلمی از زندگینامه مرحوم اکبرزاده به زبان خودش
اهل بیت(ع) کسی را از دستگاه خود بیرون نمیکنند
در مصاحبهای زمانی که از او پرسیده بودند، اگر روزی از این دستگاه شما را بیرون کنند، چه میکنید؟ پاسخ داد: بیرون شدن از این دستگاه به معنای مرگ است. «مبادا برانی مرا از درت». اهل بیت(ع) ما را بیرون نمیکنند و کارهای ماست که تاثیرگذار است. علی انسانی در شعر حر خود اینگونه میگوید: «گر تو پیوستی به ما، ما خواستیم» خودشان خواستند که ماندیم و اگر نمیخواستند میرفتیم. خلاصه اهل بیت(ع) کسی را از این دستگاه بیرون نمیکنند.
مصاحبه مرحوم اکبرزاده در خصوص رانده شدن از دستگاه اهل بیت(ع)
این پیرغلام حسینی چندین بار نیز در مشهد و تهران به محضر مقام معظم رهبری رسیده بود و در حضور ایشان نیز به شعرخوانی پرداخته بود. مرحوم اکبرزاده در مورد این دیدارها عنوان کرده بود: «دیدارهای متعددی با مقام معظم رهبری داشتهام، چه در زمان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و چه در دوران ریاستجمهوری ایشان و چه در زمان رهبری ایشان؛ سرلوحه فعالیت مداحیها باید توجه به توصیه و صحبتهای مقام معظم رهبری باشد.»
شعرخوانی مرحوم اکبرزاده در دیدار شاعران و مداحان خراسان با مقام معظم رهبری در سال ۹۵
حاج محمود اکبرزاده هم مبارزات سیاسی در دوران ستمشاهی داشت. حسین شمسایی مداح و شاعر اهل بیت (ع) در این خصوص میگوید: «در دوران ستمشاهی، شاعران آزاده مشهد با محوریت آقای اکبرزاده راه و رسم جدیدی ایجاد کردند. اهتمام ویژه و گردآوری سه اثر گرانسنگ با نام های «حسین پیشوای انسانها»، «علی راز ناشناخته» و «نغمههای پیروزی» (با موضوع حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف) که در نوع خود و در آن زمان بینظیر بود، مرهون همت بلند و فکر بلیغ برادر عزیزمان حاج محمود اکبرزاده بود. هر یک از این سه اثر فاخر، با آثاری از شاعران آزاده و متعهد همراه با احادیث و گفتارهای حکیمانه و روشنگرانه حضرات معصومین سلام ا...علیهم اجمعین، چراغی فروزنده در هدایت مداحان، ذاکران و حتی شاعران آن دوران و هم اینک است. حاج محمود اکبرزاده را باید به حق پدر شعر انقلابی مشهد نامید.»
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: محمود اکبرزاده علی آهی شعر آئینی مداح اهل بیت مشهد حرم امام رضا علی انسانی حاج محمود اکبرزاده مقام معظم رهبری مرحوم اکبرزاده اهل بیت ع پدر شعر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۷۱۵۳۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
منیژه، زنی که آفتاب تن برهنه اش را ندیده است / از محو شبانه نقاشی شاهنامه تا توسل به فردوسی برای حجاب!
عصر ایران نوشت: حجه الاسلام سیداحمد علم الهدی که گویا دغدغهای مهمتر از حجاب ندارد، در خطبههای این هفته نیز بدان پرداخته و این بار گفته است: اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بهخصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل میکند:
منیژه منم، دخت افراسیاب
برهنه ندیده تنم آفتاب.
این که اساساً استناد به منیژه در شاهنامه، چقدر با هدف ترویج حجاب و عفاف سازگار است را به شاهنامه شناسان وامی گذاریم (پی نوشت را ببینید) * ولی عجالتاً از آقای علم الهدی که در خطبههای نماز جمعه، اشارهای هم به تاریخ و فرهنگ و ادب ایران زمین کرده است تشکر میکنیم و در عین حال از ایشان پرسیم: ماجرای بهار ۱۳۹۰ میدان فردوسی مشهد یادتان است؟
خودتان را معذب نکنید، به خاطرتان میآوریم: آن سال، به مناسبت هزاره سرایش شاهنامه فردوسی - که شما نیز او را به درستی "حکیم" خواندید - مجموعه از نقاشیهای دیواری با موضوع شاهنامه به مساحت ۲۲۰۰ متر در میدان فردوسی مشهد رسم شد. خلق این اثر هنری حدود یک سال به طول انجامید ولی یک ماه بعد از رونمایی از آن، اداره حفاظت از املاک آستان قدس رضوی، شبانه تعدادی کارگر به محل فرستاد و کل اثر را تا صبح با رنگ سفید محو کردند و از بین بردند!
آقای علم الهدی!
این شاهنامهای که امروز شما بدان استناد میکنید تا ثابت کنید که حجاب یکی از مظاهر فرهنگی ایرانیان است، همان شاهنامهای است که روی نقاشی هایش در شهری که شما امام جمعه اش بوده اید، شبانه رنگ پاشیدند و شما هیچ نگفتید!
اگر آن روز، مانع از کار غیر فرهنگی محو نقاشیهای شاهنامه میشدید و لااقل به دوستان تان میگفتید که شاهنامه را حکیمی به نام فردوسی سروده و حتی در آن به حجاب نیز اشاره کرده است، امروز استنادتان به این اثر ملی برای ترویج حجاب، دلنشینتر بود.
جوانان هنرمند کشور، یک سال در گرما و سرما، عاشقانه کار کردند تا این اثر هنری را خلق کنند
ولی یک روز صبح، دیدند که عدهای شبانه روی هنرشان رنگ سفید پاشیده اند؛ به همین راحتی، به همین تلخی!
شما درست میگویید آقای علم الهدی! زنان ایرانی در طول تاریخ و حتی هزاران سال قبل از اسلام، به شهادت آثار و روایت مورخین، بانوانی نجیب بوده اند با تن پوشهایی از پاکدامنی. اما چرا شما و همفکران تان - فارغ از موضوع شاهنامه - همواره نسبت به تاریخ و تمدن ایران بی مهری میکنید و حتی گرامیداشت کوروش را برنمی تابید ولی نیاز که پیدا میکنید دست به دامن ایران باستان میشوید؟! چگونه حتی در شهری که شما امام جمعه اش هستید، دور میدان فردوسی، نقاشیهای شاهنامه هم تحمل نمیشود ولی صحبت از حجاب که میشود یادتان میافتد در همان شاهنامهای که روی نقاشی هایش رنگ پاشیده و محوش کرده اند، زنی به نام منیژه وجود دارد که آفتاب تنش را برهنه ندیده است؟!
میدان فردوسی مشهد بعد از نقاشی و بعد از محو کردن آن
بگذارید یک چیز را خیلی رک و صریح به شما بگوییم آقای علم الهدی: کسانی که کمر همت بستند به نابودی و نادیده انگاری تاریخ و تمدن و فرهنگ ایرانی و حتی همین الان هم پدیدههای ایرانی مانند نوروز خار چشم شان است، اگر بیشتر از دشمنان دین، به ایمان مردم خیانت نکرده باشند، کمتر نکرده اند. تریبون دارهایی که سالها فرهنگ ایرانی را در برابر دین قرار دادند و دو راهی جعلی ایرانیت و اسلامیت را پیش روی مردم و خاصه جوانها گذاشتند، عامل بسیاری از دین گریزیهایی هستند که نتیجه اش را در خیابانها میبینند و بعد، از پلیسها میخواهند که محصول کارشان را دستگیر کنند!
راستی بد نیست یک نکته را هم با امام جمعه محترم مشهد در میان بگذاریم: اگر بانوان ایرانی در طول تاریخ هزاران ساله ایران، پوششهایی برازنده زنان عفیف داشتند و به قول شما با حجاب بودند، به خاطر حضور ماموران حکومتی بر سر کوی و برزنها برای تحمیل نوع خاصی از پوشش نبود؛ به خاطر "باورهای فرهنگی" شان بود که بعد از اسلام نیز "ایمان دینی" بدان افزوده شد.
بروید ببینید چه کسانی با تبر به جان فرهنگ اصیل ایرانی افتادند تا آن باورهای فرهنگی - که امروز بدانها نیازمندشده اید - به محاق برود؟ و باز بررسی کنید چه کسانی، دین را هزینه منافع خود کردند و به جان "ایمان دینی" مردم افتادند؛ احتمالاً شما نیز به این نتیجه خواهید رسید که ضاربان فرهنگ ایرانی و تخریب کنندگان دین مردم، نه دو دسته که دست بر قضا یک گروه اند!
پی نوشت:
* منیژه اساساً ایرانی نبود بلکه دختر افراسیاب یعنی دختر دشمن ایران بود و برای رسیدن به بیژن او را بی هوش کرد و، چون بیژن به هوش آمد، خود را در آغوش منیژه دید و باقی قضایا! عجیب است که از بین همه زنان تاریخ و افسانه ها، علم الهدی برای ترویج حجاب و عفاف به منیژه استناد کرده و او را فرهیخته هم نامیده است!